ساعت 7 صبح یک روز زمستانی در دی ماه 1365 است. مردی در یکی از محله های شهر کرج از درب خانه ای بیرون می آید و پشت سر او پسرش که 16 سال دارد پا به پای پدر است که به سمت درب خانه یک یک همسایگان می رود. چهره مرد بشاش و خندان با لباس رزم نظامی که به تن دارد صلابتی خاص به او می بخشد.
با اطمینان و متفکرانه زنگ همسایه ها را می زند، مادر که با فاصله و عجله بدنبال همسر و پسرش آمده با صدایی آرام می گوید:
مرد ! این وقت صبح چرا مزاحم همسایه ها می شوی .
مگر اولین بار است که به جبهه می روی، تو که این طور نبودی ! احساس تعهد و مسئولیت در برابر بیت المال...
ما را در سایت احساس تعهد و مسئولیت در برابر بیت المال دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : sabarasaneh بازدید : 73 تاريخ : يکشنبه 9 دی 1397 ساعت: 3:09